کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

وبلاگ اطلاع رسانی کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

وبلاگ اطلاع رسانی کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

مشخصات بلاگ
کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

این وبلاگ متعلق به کتابخانه عمومی باقرالعلوم (ع)می باشد، که اخبار و موضوعات وابسته به آن، در این وبلاگ درج میگردد. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید و ما را در ساختن هر چه بهتر این وبلاگ یاری نمایید.
آدرس: صومعه سرا، خ. جعفری، داخل پارک کودک.
تلفن:44322161-013

بایگانی

به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی، کتابخانه عمومی باقرالعلوم شهرستان صومعه سرا، میزبان بازدیدهای نونهالان و دانش آموزان و دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی بود. در این بازدیدها علاوه بر معرفی کتابخانه و خدمات متنوع و مختلف آن، بازدید کنندگان به صورت رایگان به عضویت کتابخانه درآمدند. برای مقاطع ابتدایی و زیر ابتدای مسابقات نقاشی و کلاس قصه خوانی نیز برگزار گردید.

پوری (پوراندخت) سلطانی (۱۳۱۰-) از پایه‌گذاران علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران بود.سلطانی جایزه ترویج علم ایران را از جانب انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران دریافت کرده‌ بود.
همسر پوری سلطانی مرتضی کیوان بود که سه ماه پس از ازدواجشان،کشته شد. پس از کشته شدن مرتضی کیوان، پوری سلطانی مدتی از پا درآمد و چند سال خارج از ایران زیست اما باز به ایران برگشت و پس از مدتی مرکز ملی کتابداری را پایه گذاری کرد و به عضویت هیئت علمی آن درآمد. او همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد گروه کتابداری کتابخانه ملی ایران بوده است.

پوری پس از عمری تلاش و خدمت در حوزه کتابداری کشور، سرانجام در 16 آبان ماه 94 به علت نارسایی ریوی، در بیمارستان ایرانمهر، دار فانی را وداع گفت. پوری استادی بود بی تکلف و ساده، ساکت و متین و صبور که به جرات میتوان گفت تمام عمر ارزشمند خویش را در راه اعتلای فرهنگ کتاب و کتابخوانی صرف کرد.  
برخی از آثار او 
سرعنوان‌های موضوعی فارسی، کتابخانه ملی ایران
دانشنامه کتابداری و اطلاع‌رسانی
خدمات فنی، تهران: کتابخانه ملی ایران (این کتاب از منابع آزمون کارشناسی ارشد در ایران است)
راهنمای مجله‌ها و روزنامه‌های ایران، با همکاری رضا اقتدار، کتابخانه ملی ایران

روحش شاد و یادش گرامی باد...

خون حسین نه بر خاک که برآسمان پاشیده شد مگر سرخی شفق گواه این حقیقت نیست؟
عاشورا حرکتی آگاهانه در راه رهایی است. تنها راه نپوسیدن، فوران فریادهای فروخفته نفس هایی است که در گلو خفه شده اند. 
کربلا،آزمون دادخواهی و عدالت گستری است واین حسین است که در برابر دنیای همه یزیدها ایستاده است. 
مردمی که همه چیز را در دنیا می بینند.وبه آب و نانی، ایمان می فروشند، برایشان چه تفاوت می کند که حسین برمسند حکومت باشد یایزید؟ که یزید حتی بیشتر به کار اینان می آید. 
حسین آمده تا زمینه حیات طیبه را در زمین خشکیده انسانیت فراهم آورد و بارانی باشد برکویر دل های سوخته .
حسین آمده؛ با مرگی زندگی آفرین، تا آدمی امکان پاک زیستن را بیابد. حسین آمده تا دیوارهای بردگی یزید را فرو ریزد و پنجره ای بگشاید به آسمان بندگی خدا تا پلی بزند به آبی بی کران عشق. کربلا را با غبار کهنگی چه کار؟ که عاشورا آیینه زار جلوه جلال و جمال خداست. 
حاصل هرچار فصل سرو،بهار است 
نشئه آزادگی خمار ندارد 
کربلا،یک تکه از جغرافیای زمین، عاشورا، یک گوشه از گذشت زمان نیست تا در اوراق تاریخ گم شود و هر از چند گاهی دستی آن را ورق بزند یا شاعری آن را بسراید یا مرثیه خوانی آن را به عزا بنشیند ؛ کربلا، نماد همه تاریخ، وعاشورا، آرزوی همه زمان هاست. 
نمی دانم چرا محرم مرا به خود می خواند؟! گویا فریادی که حسین برسر همه تاریخ کشیده است، درگوشم طنین انداز می شود و چونان زلزله ای ، زیر و رویم می کند. 
نه تنها من که همه هستی، مخاطب فریاد خاموش شدنی اوست؛ فریادی که هنوز گوش ها را می نوازد و دل ها را می لرزاند. 
محرم، ماه عزا نیست؛ ماه حماسه است؛ ماه فریاد و اعتراض است واینک همان پرچم سرخی که ازآدم،دست به دست به حسین سپرده شده است، می رود تا در سرزمین طف به خون بنشیند، ثمر دهد وعالمی دیگر بسازد. 
نمی دانم چرا هرچه ازکربلا و حسین می گویم و می نویسم و می خوانم، تازگی دارد وغبار زمان بر آن نمی نشیند.چه رازی در این خون نهفته است که از تپش نمی افتد؟
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است

عصر عاشورا
 

عصرعاشوار پایان راه نیست که آغاز راه است و «کربلا، تاریخی که به صورت جغرافیا نمایان شده است »وگرنه تو در کربلای سال 61هجری جا مانده ای .
کاروان کوچک حسین به کربلا رسیده است .خیمه ها برپا شده اند و آرام آرام به روز واقعه نزدیک تر می شوند . کاروانی که مرگ، سایه وار در پی اش روان است. 
بنی هاشم گرداگرد زینب حلق زده اند تا بانوی هاشمی پا را نه بر خاک که بر چشم آنان بگذارد. تا روزی که دراین صحرای غم، محرمی نماند تا... .
کوفیان آمده اند. با هرچه داشته اند از تیر و شمشیر و سنگ، به گرمی به پیشواز مسافران حجاز آمده اند . تاریخ، میزبانانی خوب تر از اینان به یاد ندارد. تا آنجا که از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا 
اینجا سرزمینی است که آفتاب را به نیزه ها خواهند کرد؛ سرزمینی که عطش را معنایی دیگر خواهد بخشید؛سرزمینی که فرشتگان را انگشت به دهان خواهد کرد؛ سرزمین که اشک ها را سرازیر می کند. سرزمین غربت آفتاب؛سرزمین ستاره های سوخته؛ سرزمین دل ها ، اینجا کربلاست. امروزحر،راه بر حسین می بندد تا روزی که با یک نگاه حسین، راه آسمان برایش گشوده شود. امروز حر،بنده یزید است تا روزی که به بندگی خدا در آید. بزرگی حسین را ببین که تا کجاست! گویا این حر نبوده که راه برکاروان حسین بسته است. نگاه حسین با جان حر کرد، آنچه کرد. حر بازگشت وحر شد. شاید حسین،نبرد را یک روز به تأخیر انداخت تا حر به دامن خورشید برگردد. انگار حسین چشم در راه حر بود. 
حسین به میدان آمده است. آن هم با تمام دار و ندارش؛ با جان خود و عزیزانش؛ با آبرو و اعتبارش. گویا حق و باطل، یک سره به مصاف آمده اند؛ یک سو یاران خورشید و دیگر سو یاران شب.
فرات شاهد است که حسین مردانه ایستاد، بی آنکه در این راه ذره ای شک کند؛ بی آنکه پاپس بکشد. 
فرات شاهد است که چه گل هایی از باغ محمدی(ص) درعطش سوختند. 
نخل ها شاهد افتادن دست های حیدری تشنه ترین ساقی عالم هستند. 
خورشید عاشورا، شاهد به خاک افتادن مردانی بود که آسمانیان برآنان رشک می بردند.
حسین ،حج را نیمه تمام واگذاشت تا آن را در کربلا به پایان برد؛ پایانی سرخ تر از غروب خورشید. این است که حج حسین، کامل ترین حج تاریخ است. 
حسین، بزرگ ترین معجزه خداست و بزرگ ترین معجزه حسین، دل کندن از تمام خاندان و کودکان و فرزندانش بود وتو اگر دل در هوای کربلا داری، باید از آنچه دست و پایت را در بند کرده است، دل ببری. حسین خوب می داند.پس از او چه برسر خاندانش خواهد آمد، اما می رود. 
حسین از حجاز تاکربلا، نه از بی راهه ها و کوره راه ها، که از شاه راه ها می گذرد تا همه بدانند که راه او همان صراط مستقیم است تا همه بدانند حقیقت نباید به مسلخ مصلحت برود که راه حق، مرد می طلبد؛ برای یاری حق، ترک سر و جان باید. 
بی هیچ گمان منتظر بوسه تیغ است
هرکس که دراین راه سری داشته باشد 
نمی توان دم از حسین زد وحاشیه نشین بود. «اگرباحسین در کربلا نباشی، هر کجا که می خواهی باش؛ چه به نماز ایستاده باشی ،چه به شراب نشسته، چه تفاوت؟»
آنان که در پاسخ هل من ناصر حسین،لب فرو بستند و خاموشی کزیدند، شریک جرم یزیدند.آنجا که جبهه حق،خون می خواهد و فریاد، شانه خالی کردن از بار مسئولیت، سنگین ترین گناه است. 
دربزم عشق،محرم ساقی نمی شود
ازهست و نیست تا نکشد می پرست،دست
حسین،مطلوب انسان و انسان مطلوب است؛ نمونه ای برای همه زمان ها وهمه نسل ها. پس پای در رکاب کن که عاشورا نزدیک است!
واژه ها صف کشیده اند : عطش، آب، فرات، مشک، تیر، آتش، خیمه، سنگ ،گودال،حسین. در کربلا همه چیز هست؛ هم زندگی هم مرگ؛ هم سکوت هم فریاد؛هم شکست،هم پیروزی؛هم نفرین هم آفرین. 
کربلا پیر وجوان نمی شناسد. سرسبزی سیزده بهار در نگاهش جاری بود و حسین در سیمای قاسم، برادرش را می جست . آنگاه که لب به سخن می گشود و راه می رفت، خاطره امام حسن(ع) در یادها جان می گرفت . شب عاشوراست . گویا کربلا آسمانی روشن است . یاران امام را همچون نگینی بی مانند درحلقه خویش گرفته اند؛ انگار ستارگان،ماه را . 
قاسم، آرام و سربه زیر در این اندیشه است که آیا امشب واپسین شب او هم هست؟ آیا فردا سرنوشت او هم درکشاکش نبرد و در خاک و خون رقم خواهد خورد؟ آیا نام او در شمار فداییان آفتاب نوشته خواهد شد؟امام نگاهی به چشم های پرسش گر قاسم دوخت و پرسید:«قاسم! مرگ درکام تو چگونه است؟»قاسم پاسخ داد :«عموجان! از عسل شیرین تر است.» امام فرمود:«آری تو نیز با مایی».
سیزده مرتبه مرا بکشید
سیزده تا حسن درست کنید 
این است که می گویم کربلا را جاذبه ای است که هیچ دلی را پای گریز از آن نیست. کربلا، صراط مستقیم این کره خاکی است وتوخواه ناخواه، باید برآن پا بگذاری. اگر اهل راز باشی، در رکاب حسین از آزمون عطش به سلامت خواهی گذشت وگرنه،به بیعت یزید دچار خواهی شد. 
نفس نفس ،محاصره تنگ تر می شود. واپسین روزهای چشم انتظاری امام است. چیزی نمانده تا روز موعود و فرات همچنان جاری است. 
فرات همچنان در مسیر زمان پیش می رود تا پاسخی روشن برای همه پرسش ها باشد؛پاسخی برای همه آنان که به آزمون کربلا مبتلا می شوند؛ تا تفسیری باشد بر راز رنج انسان؛ آنجا که خداوند می فرماید:«لقد خلقنا الانسان فی کبد»برای همه آنان که در روز الست، نام حسین را در گوش جانشان زمزمه کرده اند، برای آنان که لالایی خوابشان داستان کربلا بوده است؛ برای آنان که سعی صفا و مروه شان، بین الحرمین است ومنایشان، گودال قتلگاه و قربانی شان همه آن چیزهایی که سد راه و توجیه ماندن شده اند و قربانی کردن همه چیزهایی که بندی برپای دلشان و زنجیری بر پر پروازشان شده است. 
حسین به میدان آمده است و خوب می داند که این قبرستان خاموش جز با فریاد خون بار او به بیداری نخواهد رسید. می داند که برای رسوایی همه یزیدهای تاریخ،جزسلاح شهادت ابزاری ندارد.حسین با همه حجت هایش آمده است؛ با گلوی علی اصغرش؛ با پیکر پاره پاره علی اکبرش؛ با دست های بریده علمدارش؛ با لب های خشکیده کودکانش؛ با آوارگی و اسارت خاندانش؛ با سر بریده خود و در یک کلام،با همه هستی اش به مصاف شب پرستان آمده است. 
شهادت حسین، بار مسئولیت از دوش من و تو برنمی دارد،بلکه باری سنگین تر بردوش ما می نهد. 
حقیقت داستان کربلا قیامی دوچهره است؛ یک چهره آن قیامی است در عاشورا، در رکاب حسین و در خاک و خون، و چهره دیگر آن پس از عاشورا،در رکاب زینب، در آوارگی کوفه و شام تا امروز و تو اگر مدعی کربلایی بودنی ، یا شهید باش یا پیامبر خون شهید وگرنه دم فرو بند و از کربلا بیرون رو!
هان ای شبیه سازان،خیل علم به دوشان!
امسال هم حسینی،بین شما ندیدم
حقیقت این است که داستان کربلا چکیده همه تاریخ ونماد روشن مصاف حق وباطل است، با یک دنیا غم،یک دنیا حماسه. زخم هایی که درکربلا درجان شیعه شکفت، هنوز درمان نشده است. غمی که بر دل انسانیت نشست، هنوز او را رها نکرده است اشکی که در چشم ها خانه کرده است،هنوز بر دامن ها و خاک ها می چکد.

منبع: راسخون

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است...

السلام علیک یا ابا عبدالله....

با حضور ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از شاعران و نویسندگان، شعر خوانی به مناسبت اعیاد قربان تا غدیر در کتابخانه عمومی باقرالعلوم شهرستان صومعه سرا برگزار شد.

. در این نشست ریاست محترم اداره کتابخانه های عمومی و ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به بیان ارزش و اهمیت اعیاد قربان و غدیر پرداخته و این دو عید را از بزرگترین اعیاد مسلمانان و سندی بر ادعای مسلمانی و تشیع دانستند. سپس در ادامه جناب آقای قاسم پهلوان، از شاعران بنام و شهیر شهرستان به قرائت اشعاری پرداختند. جناب آقای قاسم خوش سیما که از نویسندگان ارزشمند شهرستان هستند نیز ضمن معرفی آثاری در این حوزه، از چاپ همزمان سه جلد کتاب خویش در ماه های آبان و آذر خبر داده و تاکید نمودند که نسخه هایی از این کتب به کتابخانه های عمومی شهرستان اهدا خواهد شد. گفتنی است به گفته نویسنده چاپ همزمان سه جلد کتاب از یک نویسنده برای اولین بار در استان گیلان اتفاق افتاده است.

با حضور فرماندار وامام جمعه و شهردار محترم و مسئولین شهرستانی

بازدید از نمایشگاه  جاودانه ها به مناسبت هفته دفاع مقدس در کتابخانه باقرالعلوم شهرستان صومعه سرا انجام شد

فرماندار محترم شهرستان، امام جمعه محترم، شهردار ارجمند، ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان، فرماندهی محترم سپاه، فرماندهی محترم بسیج و جمعی از مسئولین شهرستانی از کتابخانه و مجموعه نمایشگاه عکس جاودانه ها که در محل کتابخانه برگزار گردیده بود، بازدید کردند.

در این بازدید ضمن پاسداشت یاد و خاطره شهدا، بر تداوم افکار و اندیشه های ایشان تاکید شد. فرماندار و ریاست محترم انجمن نیز با تاکید بر دستاوردهای ارزشمند دفاع مقدس، هر عکس را مملو از خاطراتی دانست که یاد یک شهید را زنده نگه میدارد.

 

با حضور مربیان و جمعی از اعضای مهد کودک طهورا بازدید، مسابقه نقاشی و قصه خوانی در کتابخانه باقرالعلوم شهرستان صومعه سرا انجام شد

با حضور جمعی از اعضای مهد کودک طهورا در کتابخانه عمومی باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه سرا، مسابقه نقاشی با محوریت دفاع مقدس برگزار شد که به برگزیدگان جوایزی از سوی کتابخانه اهداء گردید. همچنین برنامه قصه خوانی و شعر خوانی کودک از مجموعه کتابهای می می نی نیز در این بازدید انجام شد.




اشاره

هفته اول شهریورماه، به مناسبت شهادت دو دولت مرد بزرگ انقلاب اسلامی، شهید محمدعلی رجایی (رئیس جمهور) و شهید حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد باهنر (نخست وزیر) هفته دولت نام گرفته است. در طی این هفته، مردم با عملکرد و دستاوردهای دولت در زمینه های گوناگون عمرانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آشنا می شوند. هیئت دولت با توجه به وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی رحمه الله و رهنمودهای مقام معظم رهبری، می کوشد در زمینه های گوناگون به موفقیت های بیشتر و مهم تری دست یابد و آینده بهتری برای ملت بزرگ و پرافتخار ایران به وجود آورد.

هفته دولت

در تاریخ هر ملت، فراز و نشیب های تلخ و شیرینی وجود دارد که تعیین کننده سرنوشت و سازنده فرهنگ آن ملت است. نظام جمهوری اسلامی در ایران به رهبری بزرگ مردی که جهان مانند او را کمتر به خود دیده است، نیز جان فشانی فرزندان فداکار این مرز و بوم، بزرگ ترین بخش تاریخ ماست که خاطرات تلخ و شیرین بسیاری در دل دارد. در این میان، شهادت دو شخصیت فداکار اسلام، رجایی و باهنر که به آتش کین منافقان سوختند، فصلی از شهادت را به نام «هفته دولت» در تاریخ انقلاب گشوده است. علت نام گذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت و مکتبی بود که پس از حاکمیت لیبرال ها بر کشور، عهده دار امور گردید. این دولت در آن دوره بحرانی، بیش ترین حد تلاش و کوشش را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب از خود نشان داد، تا آنجا که جان خویش را سر آن نهاد.

رجایی و باهنر از زبان هم رزم

مقام معظم رهبری درباره ویژگی های اخلاقی شهیدان رجایی و باهنر می فرماید: «شهید باهنر، مرد بی تظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمی فهمید در باطن و ذهن و اندیشه موّاج او چه می گذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسین ها و ایدئولوگ های انقلاب بود. نوشته های زیادی داشت و کتاب های زیادی را تنظیم کرده بود....ارتباطات نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی او ارزش زیادی قائل بودند... نقش شهید رجایی و باهنر در افشا نمودن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنی صدر، بسیار برجسته بود. البته شهید رجایی در درجه اول و بعد هم شهید باهنر در این مورد نقش داشتند. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنج های قلبی و غیر قابل افشایی که داشت، توانست ـ با تعبیر خود من ـ با نرمش قهرمانانه ای، بنی صدر خائن را افشا و رسوا کند و به زمین بکوبد».

کارنامه رجایی و باهنر

زمانی که دولت شهید رجایی از مجلس رأی اعتماد گرفت و کار خود را شروع کرد، مردم ناراضی و نگران از عملکرد دولت موقت، در پی نخست وزیری می گشتند که عقده قلب آنها را بگشاید و به انقلاب شور و هیجانی دوباره ببخشد. این در حالی بود که یک خط لیبرالیستی خطرناک در زیر نقاب ها و حجاب های گوناگون، می کوشید انقلاب اسلامی را از مسیر خود منحرف کند، آن را از حرکت باز دارد و به نابودی بکشاند.

شهیدان رجایی و باهنر توانستند عشق و ایمان را به مردم ارزانی کنند و خدمات شایانی به همه مردم به ویژه محرومان ارائه دهند که برکات آن تا کنون نیز ادامه دارد.

ارزیابی حادثه شهادت

مقام معظم رهبری، یک سال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی این حادثه می فرماید: «ما امروز از این حادثه درس می گیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهداف خودش، حاضر است چهره هایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. ما می فهمیم که ضد انقلاب با چهره های منافقانه ای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کار شهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله، جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همه زیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد. ما این حادثه را در تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشم ماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم، خودمان را برای سرنوشت افتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم».

پیام امام رحمه الله به مناسبت شهادت

امام خمینی رحمه الله به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمود: «ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرت های عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی شود عقب راند؛...گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شده اند، در نظر همه ما عزیز و ارجمندند.آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه های نبرد با قدرت های فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند».

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه