شاید شما هم مانند من بسیار از سلامت شخصیتی و بلوغ و اخلاق حرفهای یک کتابدار، خوانده و شنیدهاید، شاید هم واحد درسی (اخلاق کتابداری) را در دوران تحصیل گذراندهاید؟ یا حتی خود شما در سخنرانیها و نشستهای متعدد، بارها درباره آن گفت و شنود داشتهاید؛ اما همچنان این پیام " میخواهم کتابدار بااخلاقی باشم" نانوشته است. لایه ای است پنهان و نامریی در من و شما.
این حرفه، به شدت انسان مدار است یعنی این ویژگی در هدف نهایی خدمت رسانی آن یعنی انسان نهفته است. اخلاق به مثابه ریشه درختی است که هر حرفهای را سرپا و زنده نگه میدارد، اما آیا منزلت اجتماعی ما در گرو اخلاق حرفهای است؟ اینکه یک کتابدار از ریشه و هویتش خجل باشد و مستمر آن را انکار و تکرار کند، در منزلت اجتماعی و ماهیت و هویت رشته تأثیر دارد؟
اگر بر ویژگیهای اخلاقی و رفتاری برخی چهرههای ماندگار این رشته سریع مرور کنیم، درمی یابیم که با اخلاق بودن، خصلتی فراتر از آموزش، دانش یا توانایی است. خصلتی که آنها را ماندگار کرده، رازی نهفته در دل خاک نیست بلکه مرام و معرفت، مهربانی، مثبت اندیشی و روحیه کاوشگر آنهاست.
جملههای بالا را برای منظور نوشتم تا رسیدن به فرصت مغتنمی که سه سال است در محل کارم، دانشگاه علوم پزشکی مشهد انتظارش را میکشیدم، خلاصه و کوتاه برای شما تعریف کنم.
سه سال است که واحد آموزش کارکنان دانشگاه، برای تعریف و تبیین و برپایی درسهای تخصصی هر حرفه و پست، کمیتههایی تخصصی تشکیل داده و بالطبع برای کارشناسان پست کتابدار نیز کمیته ای تخصصی در معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه شکل گرفت. برای طراحی درسها، نخست نیازسنجی کرده و سپس با احتساب پاسخها و نیز نیازهای علمی روز همکاران، طرح درسها تدوین و در کمیته اصلی دفاع و تصویب میشود و سپس فرایند کد دار شدن دوره و سرانجام تصویب و اعلام بر وب سایت دانشگاه برای ثبت نام کلیه کارکنان به ترتیب انجام میشود.
تا به امروز درسهایی که برای کارشناسان کتابخانههای دانشگاه برنامه ریزی و عرضه شده در عناوینی چون آشنایی با مدیریت دانش، سواد اطلاعاتی، سازماندهی منابع اینترنتی، آشنایی با ابزارهای علم سنجی، شیوه نگارش مقالات پژوهشی، آشنایی با مراحل نمایه شدن نشریات علمی و نظایر آن بود.
یکی از مباحثی که بسیار مایل بودم در این دورهها بطور رسمی گنجانده شود، درس (اخلاق کتابداری) بود. با این هدف و گمانه زنی که غالباً آگاهی منسجم و فعالانه ای از وظیفه اخلاقی مان در حرفهای که بدان مشغولیم، نداریم و حتی از منشور اخلاقی حرفه مان نیز بی خبریم. برپایه همان فرایندی که شرحش رفت، این دوره هم مصوب شد و یک کد هم در دانشگاه به آن تعلق گرفت. بی تردید شاغلین هم حرفه و همرشته من در سازمانهای گوناگون به خوبی بر فراز و نشیبهای برگزاری یک دوره رسمی تخصصی در سازمان واقفاند. آن هم درسی که مشابه اش در تخصصها و رشتههای دیگر تدریس میشود، اخلاق پزشکی، اخلاق در پژوهش، اخلاق نشر، اخلاق اسلامی و غیره.
شاید مهمترین و پرچالش ترین گامها در فرایند تصویب این درس در دانشگاه، نخست مجاب کردن مدیران ارشد و تصمیم گیرنده سازمان براینکه هر تخصصی، اخلاق و مرام و منشوری ویژه برای خود دارد و این حرفه هم همانند سایر حوزهها، براصول اخلاق فردی، اجتماعی، سازمانی و حرفهای پایه گذاری شده است. آشنایی اصولی با آن، گسترش استانداردهای کاری در محیط کار و شاخصهایی برای خود ارزیابی کارکنان و ابزاری است برای هویت و بلوغ حرفهای که مسیولیبت پذیری یکی از جلوهها و نتایج آن است. در گام بعدی، پیشنهاد مدرس و ارزیابی و تأیید ایشان در سازمان.
ملاکم برای پیشنهاد، معرفی مدرسی با اخلاق و آشنا به اصول و منشور اخلاقی کتابداران هم نظری و هم عملی بود. در دانشگاههایی مانند علوم پزشکی مشهد که گروه آموزش (علم اطلاعات و دانش شناسی) موجود نیست، بدیهی است که مدرسین داخل دانشگاه که پیش از این درس (اخلاق) را بی جهت گیری به رشته یا حرفهای خاص ارائه کردهاند، هم معرفی شوند. نمونه دیگری در هیچ دانشگاه علوم پزشکی کشور هم نیافتم که چنین درس مشابهی را در لوای آموزش کارکنان برگزار کرده باشد که مثال و نمونه ای باشد برای مجاب کردن تصمیم گیرندگان و ارزیابان سازمان.
همشهری بودن دو دانشگاه علوم پزشکی و فردوسی مشهد، مزیتها و خیر و برکات بی پایانی دارد از جمله وجود گروه آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی و دعوت از اعضای هیات علمی شایسته و بزرگوار آن برای تدریس دروس اختصاصی. فرصت را مغتنم شمرده و از استاد دکتر رحمت الله فتاحی و خانم دکتر پریرخ برای تدریس دعوت شد که با مهربانی و مرام و معرفت خالصانه یک معلم اثرگذار، از حضور خانم دکتر پریرخ به علت گرفتاریهای شغلی محروم و از حضور آقای دکتر فتاحی بهره مند شدیم.
از این فرصت حضور خدای را شاکرم. جالب این است که در زمان تعیین شده برای انتخاب درسها، چند نفری از همکاران در انتخاب این درس دچار شک و تردید بودند و با تماسهای مکرر با کتابخانه مرکزی از طرح درس آن جویا میشدند. نظرشان بر این بود که اصول اخلاق کتابداری را مگر میشود در مدت زمانی کوتاه عرضه کرد؟ برخی گله مند بودند که به چه دلیل این درس نظری عرضه میشود حال آنکه برای رشته ما در این زمانه فناورانه، یادگیری انواع مهارتهای نوین ضروری تر است. راهکاری که به این گروه داده شد این بود که هیچ اجباری برای انتخاب این درس نیست و دروس دیگری نیز میتوانست حد نصاب امتیاز ارزشیابی سالیانه آنها را تکمیل کند؛ اما کلاس با حضور اکثریت کتابداران دانشگاه و با تدریس یکی از بااخلاقترین استادان این حوزه برگزار شد. نتایج حاصل از فرمهای نظرسنجی آنلاین این کلاس حاکی از رضایت بسیار خوب شرکتکنندگان بود.
ازجمله مباحث خوب و پرچالشی که در این کلاس عرضه شد، گستره مسئولیتهای اخلاقی ما کتابداران است. مسئولیت در قبال خود/ در قبال همکاران/ در قبال سازمان/ در قبال کاربران/ در قبال حرفه / در قبال جامعه/ در قبال متخصصان سایر حرفهها.
انجام و عمل به این گستره مسئولیتهای اخلاقی، نمودها و مزایایی هم در پی دارد؛ که چشمانداز نادیدنی و نانوشته آن، افزایش منزلت اجتماعی یا همان گمکرده همیشگی ما کتابداران است.
مسئولیتپذیری درست نقطه مقابل بیتفاوتی است. به نقل از سخنان استاد، بدیهی است در حیطه اخلاق و رفتار، هر عمل یا کنش، واکنشهایی را برمیگرداند:
تائید و همراهی/ رد و عدم همراهی |
کمک به شخص/ زیرآب زدن |
برخورد مثبت/ برخورد منفی |
صداقت/ اتهام و افترا |
سعهصدر/ عدم تحمل |
رعایت حریم خصوصی/ بیاعتنایی به آن |
امانت در گفتار/ غیبت و شایعهپراکنی |
مشارکتجویی/ تکروی |
رازداری/ افشاگری |
نقدپذیری/ نقد ناپذیری |
تکریم شخصیت/ تخریب شخصیت |
وظیفه گرایی/ منفعتطلبی |
رعایت عدالت/ تبعیض |
وفاداری و تعهد/ عدم وفاداری |
درباره موانع رشد اخلاق حرفهای در کتابخانهها نظیر ناآگاهی از اهمیت راهبردی اخلاق حرفهای (کتابداران – مدیران)/ کماهمیت شمردن اخلاق حرفهای و نبودن آموزش مبانی و قواعد اخلاق حرفهای در سازمانهای گوناگون گفتگو شد که حاصل این نوع نگرشها، ممکن است به کاهش رضایت شغلی و انگیزه برای خدمت منجر شود. بخشی به آشنایی با مفاد منشورهای اخلاقی کتابداران چه در داخل و خارج از کشور اختصاص یافت و در ساعتی دیگر هم شرکتکنندگان و هم مدرس از برخی بیاخلاقیهای حرفهای در دنیای امروز مثال زدند نظیر سرقتهای ادبی و علمی، رعایت نکردن حریم خصوصی همکار (سرک کشیدن به میز یا ایمیل یا حتی فایلهای خصوصی همکار) و بیاخلاقی و هویتسازی در فضای مجازی.
در پایان دوره، راهها و رویکردهای گسترش اخلاق حرفهای مطرحشده توسط استاد، ما شرکتکنندگان این دوره را به این باور رساند که هر کتابخانهای منشور اخلاق حرفهای خود را باید تهیه و برای عموم مراجعین و همکاران درجایی از کتابخانه نصب و بدان عمل کند تا همه به نقش راهبردیاش در موفقیت و آینده سازمان پی ببرند و بدانند که دوری از اصول و راهکارهای اخلاق حرفهای، کتابخانهها و کتابداران را سخت آسیبپذیر کرده و میکند.
اما باز برمی گردم به پرسشی که ابتدای این متن آمده، اگر به اخلاق حرفهای توجه نکنیم، اصلاً اتفاقی میافتد؟ و اکنون، پرسش دیگری پیش می کشم؛ آیا اخلاق حرفهای تنها با آموزش به دست میآید؟ در پاسخ به این پرسش و پس از گذراندن این کلاس، به نظر می رسد که اخلاق حرفهای تنها با آموزش و انتقال اطلاعات و یافتههای علمی کسب نمی شود، باید به مرور آموزشها به یادگیری و تغییر در رفتار تبدیل شود. انگیزه و تحول نگرش ایجاد کند زیرا فقدان انگیزه مانع رشد و ترویج اخلاق در سازمان است. اگر حرفه بر اخلاق مداری استوار شود، دانش آموخته، کتابدار و مراجعه کننده هم اخلاق مدار می شوندو هوشمندانه و با مسئولیت رفتار می کنند و تعامل و ارتباط متقابل بین کتابدار و مراجعه کننده آسانتر و روانتر جریان می یابد.
اینجا همهچیز مَحْرَم من است/ ماه، سکوت، صندلی، کلمات ...!
این لحظه، همان لحظهی کاملِ کتابِ سربستهی ماست
که روزی از رازِ رفتن بهجانب نور
گشوده خواهد شد.
منبع: لیزنا