کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

وبلاگ اطلاع رسانی کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

وبلاگ اطلاع رسانی کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

مشخصات بلاگ
کتابخانه باقرالعلوم (ع) شهرستان صومعه‌سرا

این وبلاگ متعلق به کتابخانه عمومی باقرالعلوم (ع)می باشد، که اخبار و موضوعات وابسته به آن، در این وبلاگ درج میگردد. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید و ما را در ساختن هر چه بهتر این وبلاگ یاری نمایید.
آدرس: صومعه سرا، خ. جعفری، داخل پارک کودک.
تلفن:44322161-013

بایگانی

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

مدیرکل کتابخانه های استان گیلان گفت : در کشور ما، افراد اهل مطالعه کم نیستند اما باید فرهنگ تبلیغ کتابخوانی در جامعه تقویت شود.
امیر محمدپور در مراسمی که به مناسبت هفته تکریم کتابخوانی و ترویج گفتمان کتابخوانی در شهرستان صومعهسرا برگزار شد، اظهار داشت : احساس نیاز به کتاب در جامعه کمرنگ شده و باید این مسئله، مورد توجه قرار گیرد.
وی ادامه داد : کتاب در جامعه ما گران نیست بلکه بسیاری از مخاطبان، کتاب های خوب را پس از انتشار به سرعت خریداری می کنند. مدیرکل کتابخانه های عمومی استان گیلان بیان داشت : تولید کتاب خوب، با تاثیری که دارد نقش مهمی در توسعه فرهنگ و اجتماع دارد.
وی به نقش کتابخانه ها در رشد جوامع اشاره و اضافه کرد : حقوق کتابداران بسیار کم بود که دولت تدبیر و امید، اهتمام ویژهای برای افزایش حقوق آنان داشته است. محمدپور با اشاره به اینکه کتابخانه ها به مراکز فرهنگی تبدیل شده است، تصریح کرد : کتابخانه ها بوجود آمدهاند تا در زمان های مختلف، به نیازهای گوناگون بشر پاسخ دهند.
وی افزود : کتابخانه با مبادله دانش سر و کار دارد و با تدارک اطلاعات آماده و بستهبندی شده از طریق ابزاری مشتری پسند، به انتقال و مبادله دانش یاری میرسانند.
محمد پور در مراسم افتتاحیه بخش ویژه کودک در کتابخانه عمومی بخش گوراب زرمیخ گفت : این بخش های ویژه کودکان در کتابخانه های عمومی پنج شهر خمام، گوراب زرمیخ، طاسکوه ماسال، توتکابن و اسالم و با اعتباری بالغ بر یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون ریال افتتاح و به بهرهبرداری رسیده است.
وی استقبال مردم از نمایشگاه کتاب گیلان را گسترده برشمرد و افزود : با رواج فرهنگ کتابخوانی و تولید کتاب خوب، می توانیم گامی موثر برای فرهنگ کشور خود برداریم.
مهندس خصوصی نماینده مردم شریف شهرستان صومعه سرا در مجلس شورای اسلامی گفت : کتاب و کتابخوانی نقش موثری در جهت گیری در جوامع بشری دارد. حمیدرضا خصوصی کتاب را چکیده تفکر یک نویسنده و شاعر دانست و افزود : نگارش و رقص قلم می تواند در انسان چنان التهابی ایجاد کند که چون حسین (ع) متصل به خدا شود و تا شهادت پیش رود و فرهنگ عاشورایی و شهادت را رقم بزند. وی افزود : کتابی که منشاء الهی نداشته باشد نمی تواند معبری برای رسیدن به خدا باشد. وی با اشاره به اینکه بزرگ مردان دنیای اسلام که به سوی شهادت رفتند درس آموختهی کتاب الهی قرآن بودهاند، اظهار داشت : نویسندگان، شاعران، و متفکرین علم و اندیشه باید آثار علمی و ادبی خود را جهت دار بنویسند و آن هم در جهت رضایت الهی باشد. خصوصی اظهار داشت : هرگاه شرایط کتاب و کتابخوانی و ارزش و احترام به فرهیختگان عرصه علم و هنر فراهم شده است، آن جامعه مراتب ترقی را طی کرده است.
فرماندار شهرستان صومعهسرا نیز در این مراسم گفت : جای کتاب دفاع مقدس شهرستان صومعه سرا خالی است.
دکتر حسین اسماعیل پور افزود : شهرستان صومعه سرا با دارا بودن ۵۰۰ شهید، دارای خلاء در حوزه کتاب دفاع مقدس است.
وی ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی را بیانگر رشد ملی هر کشور دانست و گفت : مطالعه از جمله فرهنگهای ارزشمندی است که در تمامی زمینهها کاربرد داشته و تبیین این مهم، می تواند باعث رشد و اعتلای جامعه در تمامی عرصه ها شود.
وی تحقق این امر را نیازمند مشارکت همگانی دانست و اظهار داشت : تلاش دولتمردان و مسئولان در دولت تدبیر و امید در ایجاد شور و نشاط در جامعه و حمایت از کارهای فرهنگی، قابل قبول بوده است.
در این همایش علاوه بر قدردانی از کتابداران کتابخانههای عمومی صومعه سرا، از برترین کتابخوانان نیز تجلیل شد.
همچنین با حضور جمع کثیری از مسئولان استانی و شهرستانی و هنرمندان، از شماری از کتاب های نویسندگان و شاعران صومعه سرایی رونمایی شد.
فرماندار شهرستان صومعه سرا به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی و ترویج فرهنگ مطالعه، یکصد جلد از کتاب های شخصی خود را به کتابخانههای شهرستان صومعه سرا اهدا کرد.
شهرستان صومعه سرا دارای شش کتابخانه عمومی با بیش از ۵۰ هزار عنوان کتاب است و در ۲۵ کیلومتری غرب مرکز استان گیلان قرار دارد.
بیست و چهارم آبان ماه تا یکم آذر هفته کتاب و کتاب خوانی نام گرفته است.

منبع: صومعه سرا آنلاین

همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی، بخش کودک در کتابخانه عمومی میرزا کوچک گوراب زرمیخ، افتتاح شد. در این برنامه که با حضور جناب آقای دکتر اسماعیل پور، فرماندار محترم، جناب آقای محمد پور، مدیر کل محترم کتابخانه های عمومی استان، مهندس علیزاده، بخشدار محترم گوراب زرمیخ ، مهندس آقاجانی، شهردار محترم صومعه سرا و جمعی از مسئولین شهرستانی و استانی، انجام شد،بر اهمیت ایجاد و تجهیز بخش کودک و ارتقاء فرهنگ و انس با مطالعه در کودکی، بیش از پیش مورد توجه و تاکید قرار گرفت.

به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی، کتابخانه عمومی باقرالعلوم شهرستان صومعه سرا، میزبان بازدیدهای نونهالان و دانش آموزان و دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی بود. در این بازدیدها علاوه بر معرفی کتابخانه و خدمات متنوع و مختلف آن، بازدید کنندگان به صورت رایگان به عضویت کتابخانه درآمدند. برای مقاطع ابتدایی و زیر ابتدای مسابقات نقاشی و کلاس قصه خوانی نیز برگزار گردید.

پوری (پوراندخت) سلطانی (۱۳۱۰-) از پایه‌گذاران علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران بود.سلطانی جایزه ترویج علم ایران را از جانب انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران دریافت کرده‌ بود.
همسر پوری سلطانی مرتضی کیوان بود که سه ماه پس از ازدواجشان،کشته شد. پس از کشته شدن مرتضی کیوان، پوری سلطانی مدتی از پا درآمد و چند سال خارج از ایران زیست اما باز به ایران برگشت و پس از مدتی مرکز ملی کتابداری را پایه گذاری کرد و به عضویت هیئت علمی آن درآمد. او همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد گروه کتابداری کتابخانه ملی ایران بوده است.

پوری پس از عمری تلاش و خدمت در حوزه کتابداری کشور، سرانجام در 16 آبان ماه 94 به علت نارسایی ریوی، در بیمارستان ایرانمهر، دار فانی را وداع گفت. پوری استادی بود بی تکلف و ساده، ساکت و متین و صبور که به جرات میتوان گفت تمام عمر ارزشمند خویش را در راه اعتلای فرهنگ کتاب و کتابخوانی صرف کرد.  
برخی از آثار او 
سرعنوان‌های موضوعی فارسی، کتابخانه ملی ایران
دانشنامه کتابداری و اطلاع‌رسانی
خدمات فنی، تهران: کتابخانه ملی ایران (این کتاب از منابع آزمون کارشناسی ارشد در ایران است)
راهنمای مجله‌ها و روزنامه‌های ایران، با همکاری رضا اقتدار، کتابخانه ملی ایران

روحش شاد و یادش گرامی باد...

خون حسین نه بر خاک که برآسمان پاشیده شد مگر سرخی شفق گواه این حقیقت نیست؟
عاشورا حرکتی آگاهانه در راه رهایی است. تنها راه نپوسیدن، فوران فریادهای فروخفته نفس هایی است که در گلو خفه شده اند. 
کربلا،آزمون دادخواهی و عدالت گستری است واین حسین است که در برابر دنیای همه یزیدها ایستاده است. 
مردمی که همه چیز را در دنیا می بینند.وبه آب و نانی، ایمان می فروشند، برایشان چه تفاوت می کند که حسین برمسند حکومت باشد یایزید؟ که یزید حتی بیشتر به کار اینان می آید. 
حسین آمده تا زمینه حیات طیبه را در زمین خشکیده انسانیت فراهم آورد و بارانی باشد برکویر دل های سوخته .
حسین آمده؛ با مرگی زندگی آفرین، تا آدمی امکان پاک زیستن را بیابد. حسین آمده تا دیوارهای بردگی یزید را فرو ریزد و پنجره ای بگشاید به آسمان بندگی خدا تا پلی بزند به آبی بی کران عشق. کربلا را با غبار کهنگی چه کار؟ که عاشورا آیینه زار جلوه جلال و جمال خداست. 
حاصل هرچار فصل سرو،بهار است 
نشئه آزادگی خمار ندارد 
کربلا،یک تکه از جغرافیای زمین، عاشورا، یک گوشه از گذشت زمان نیست تا در اوراق تاریخ گم شود و هر از چند گاهی دستی آن را ورق بزند یا شاعری آن را بسراید یا مرثیه خوانی آن را به عزا بنشیند ؛ کربلا، نماد همه تاریخ، وعاشورا، آرزوی همه زمان هاست. 
نمی دانم چرا محرم مرا به خود می خواند؟! گویا فریادی که حسین برسر همه تاریخ کشیده است، درگوشم طنین انداز می شود و چونان زلزله ای ، زیر و رویم می کند. 
نه تنها من که همه هستی، مخاطب فریاد خاموش شدنی اوست؛ فریادی که هنوز گوش ها را می نوازد و دل ها را می لرزاند. 
محرم، ماه عزا نیست؛ ماه حماسه است؛ ماه فریاد و اعتراض است واینک همان پرچم سرخی که ازآدم،دست به دست به حسین سپرده شده است، می رود تا در سرزمین طف به خون بنشیند، ثمر دهد وعالمی دیگر بسازد. 
نمی دانم چرا هرچه ازکربلا و حسین می گویم و می نویسم و می خوانم، تازگی دارد وغبار زمان بر آن نمی نشیند.چه رازی در این خون نهفته است که از تپش نمی افتد؟
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است

عصر عاشورا
 

عصرعاشوار پایان راه نیست که آغاز راه است و «کربلا، تاریخی که به صورت جغرافیا نمایان شده است »وگرنه تو در کربلای سال 61هجری جا مانده ای .
کاروان کوچک حسین به کربلا رسیده است .خیمه ها برپا شده اند و آرام آرام به روز واقعه نزدیک تر می شوند . کاروانی که مرگ، سایه وار در پی اش روان است. 
بنی هاشم گرداگرد زینب حلق زده اند تا بانوی هاشمی پا را نه بر خاک که بر چشم آنان بگذارد. تا روزی که دراین صحرای غم، محرمی نماند تا... .
کوفیان آمده اند. با هرچه داشته اند از تیر و شمشیر و سنگ، به گرمی به پیشواز مسافران حجاز آمده اند . تاریخ، میزبانانی خوب تر از اینان به یاد ندارد. تا آنجا که از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا 
اینجا سرزمینی است که آفتاب را به نیزه ها خواهند کرد؛ سرزمینی که عطش را معنایی دیگر خواهد بخشید؛سرزمینی که فرشتگان را انگشت به دهان خواهد کرد؛ سرزمین که اشک ها را سرازیر می کند. سرزمین غربت آفتاب؛سرزمین ستاره های سوخته؛ سرزمین دل ها ، اینجا کربلاست. امروزحر،راه بر حسین می بندد تا روزی که با یک نگاه حسین، راه آسمان برایش گشوده شود. امروز حر،بنده یزید است تا روزی که به بندگی خدا در آید. بزرگی حسین را ببین که تا کجاست! گویا این حر نبوده که راه برکاروان حسین بسته است. نگاه حسین با جان حر کرد، آنچه کرد. حر بازگشت وحر شد. شاید حسین،نبرد را یک روز به تأخیر انداخت تا حر به دامن خورشید برگردد. انگار حسین چشم در راه حر بود. 
حسین به میدان آمده است. آن هم با تمام دار و ندارش؛ با جان خود و عزیزانش؛ با آبرو و اعتبارش. گویا حق و باطل، یک سره به مصاف آمده اند؛ یک سو یاران خورشید و دیگر سو یاران شب.
فرات شاهد است که حسین مردانه ایستاد، بی آنکه در این راه ذره ای شک کند؛ بی آنکه پاپس بکشد. 
فرات شاهد است که چه گل هایی از باغ محمدی(ص) درعطش سوختند. 
نخل ها شاهد افتادن دست های حیدری تشنه ترین ساقی عالم هستند. 
خورشید عاشورا، شاهد به خاک افتادن مردانی بود که آسمانیان برآنان رشک می بردند.
حسین ،حج را نیمه تمام واگذاشت تا آن را در کربلا به پایان برد؛ پایانی سرخ تر از غروب خورشید. این است که حج حسین، کامل ترین حج تاریخ است. 
حسین، بزرگ ترین معجزه خداست و بزرگ ترین معجزه حسین، دل کندن از تمام خاندان و کودکان و فرزندانش بود وتو اگر دل در هوای کربلا داری، باید از آنچه دست و پایت را در بند کرده است، دل ببری. حسین خوب می داند.پس از او چه برسر خاندانش خواهد آمد، اما می رود. 
حسین از حجاز تاکربلا، نه از بی راهه ها و کوره راه ها، که از شاه راه ها می گذرد تا همه بدانند که راه او همان صراط مستقیم است تا همه بدانند حقیقت نباید به مسلخ مصلحت برود که راه حق، مرد می طلبد؛ برای یاری حق، ترک سر و جان باید. 
بی هیچ گمان منتظر بوسه تیغ است
هرکس که دراین راه سری داشته باشد 
نمی توان دم از حسین زد وحاشیه نشین بود. «اگرباحسین در کربلا نباشی، هر کجا که می خواهی باش؛ چه به نماز ایستاده باشی ،چه به شراب نشسته، چه تفاوت؟»
آنان که در پاسخ هل من ناصر حسین،لب فرو بستند و خاموشی کزیدند، شریک جرم یزیدند.آنجا که جبهه حق،خون می خواهد و فریاد، شانه خالی کردن از بار مسئولیت، سنگین ترین گناه است. 
دربزم عشق،محرم ساقی نمی شود
ازهست و نیست تا نکشد می پرست،دست
حسین،مطلوب انسان و انسان مطلوب است؛ نمونه ای برای همه زمان ها وهمه نسل ها. پس پای در رکاب کن که عاشورا نزدیک است!
واژه ها صف کشیده اند : عطش، آب، فرات، مشک، تیر، آتش، خیمه، سنگ ،گودال،حسین. در کربلا همه چیز هست؛ هم زندگی هم مرگ؛ هم سکوت هم فریاد؛هم شکست،هم پیروزی؛هم نفرین هم آفرین. 
کربلا پیر وجوان نمی شناسد. سرسبزی سیزده بهار در نگاهش جاری بود و حسین در سیمای قاسم، برادرش را می جست . آنگاه که لب به سخن می گشود و راه می رفت، خاطره امام حسن(ع) در یادها جان می گرفت . شب عاشوراست . گویا کربلا آسمانی روشن است . یاران امام را همچون نگینی بی مانند درحلقه خویش گرفته اند؛ انگار ستارگان،ماه را . 
قاسم، آرام و سربه زیر در این اندیشه است که آیا امشب واپسین شب او هم هست؟ آیا فردا سرنوشت او هم درکشاکش نبرد و در خاک و خون رقم خواهد خورد؟ آیا نام او در شمار فداییان آفتاب نوشته خواهد شد؟امام نگاهی به چشم های پرسش گر قاسم دوخت و پرسید:«قاسم! مرگ درکام تو چگونه است؟»قاسم پاسخ داد :«عموجان! از عسل شیرین تر است.» امام فرمود:«آری تو نیز با مایی».
سیزده مرتبه مرا بکشید
سیزده تا حسن درست کنید 
این است که می گویم کربلا را جاذبه ای است که هیچ دلی را پای گریز از آن نیست. کربلا، صراط مستقیم این کره خاکی است وتوخواه ناخواه، باید برآن پا بگذاری. اگر اهل راز باشی، در رکاب حسین از آزمون عطش به سلامت خواهی گذشت وگرنه،به بیعت یزید دچار خواهی شد. 
نفس نفس ،محاصره تنگ تر می شود. واپسین روزهای چشم انتظاری امام است. چیزی نمانده تا روز موعود و فرات همچنان جاری است. 
فرات همچنان در مسیر زمان پیش می رود تا پاسخی روشن برای همه پرسش ها باشد؛پاسخی برای همه آنان که به آزمون کربلا مبتلا می شوند؛ تا تفسیری باشد بر راز رنج انسان؛ آنجا که خداوند می فرماید:«لقد خلقنا الانسان فی کبد»برای همه آنان که در روز الست، نام حسین را در گوش جانشان زمزمه کرده اند، برای آنان که لالایی خوابشان داستان کربلا بوده است؛ برای آنان که سعی صفا و مروه شان، بین الحرمین است ومنایشان، گودال قتلگاه و قربانی شان همه آن چیزهایی که سد راه و توجیه ماندن شده اند و قربانی کردن همه چیزهایی که بندی برپای دلشان و زنجیری بر پر پروازشان شده است. 
حسین به میدان آمده است و خوب می داند که این قبرستان خاموش جز با فریاد خون بار او به بیداری نخواهد رسید. می داند که برای رسوایی همه یزیدهای تاریخ،جزسلاح شهادت ابزاری ندارد.حسین با همه حجت هایش آمده است؛ با گلوی علی اصغرش؛ با پیکر پاره پاره علی اکبرش؛ با دست های بریده علمدارش؛ با لب های خشکیده کودکانش؛ با آوارگی و اسارت خاندانش؛ با سر بریده خود و در یک کلام،با همه هستی اش به مصاف شب پرستان آمده است. 
شهادت حسین، بار مسئولیت از دوش من و تو برنمی دارد،بلکه باری سنگین تر بردوش ما می نهد. 
حقیقت داستان کربلا قیامی دوچهره است؛ یک چهره آن قیامی است در عاشورا، در رکاب حسین و در خاک و خون، و چهره دیگر آن پس از عاشورا،در رکاب زینب، در آوارگی کوفه و شام تا امروز و تو اگر مدعی کربلایی بودنی ، یا شهید باش یا پیامبر خون شهید وگرنه دم فرو بند و از کربلا بیرون رو!
هان ای شبیه سازان،خیل علم به دوشان!
امسال هم حسینی،بین شما ندیدم
حقیقت این است که داستان کربلا چکیده همه تاریخ ونماد روشن مصاف حق وباطل است، با یک دنیا غم،یک دنیا حماسه. زخم هایی که درکربلا درجان شیعه شکفت، هنوز درمان نشده است. غمی که بر دل انسانیت نشست، هنوز او را رها نکرده است اشکی که در چشم ها خانه کرده است،هنوز بر دامن ها و خاک ها می چکد.

منبع: راسخون

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است...

السلام علیک یا ابا عبدالله....